رهبری در فوتبال
تاريخ : پنج شنبه 29 اسفند 1392برچسب:, | 23:3 | نویسنده : hfp

رهبران غیر رسمی (بالقوه) افرادی هستند که  یک تیم فوتبال در مواقح حساس و بحرانی به  راهنمایی و مهارت آنها نیاز دارد.

این افراد توسط فردی گمارده نشده اند ولی به دلیل ظرفیت های بالای شخصیتی  و ارتباط  و تاثیر گذاری  آنها روی دیگر بازیکنان تیم و رفتار آنها در زمین فوتبال بسیار مورد توجه می باشند.

 به همین دلیل همانطور که یک مربی بازیکنان را برای قابلیت های  فنی و تاکتیکی  تحت نظر می گیرد -  می تواند همواره  به دنبال یک رهبر تیمی نیز باشد.

 در واقع چه مربی بخواهد و چه نخواهد این بازیکنان عضوی از پیکره رهبری تیم هستند .به دلیل استعداد رهبری این بازیکنان  نیمی از این  راه را پیموده اند و  بخشی از  دستگاه رهبری آن تیم  می باشند و اعتماد بازیکنانی که باید رهبری شوند را طی کرده اند. بدون توجه به پست غیر رسمی آن ها  آنچه که یک  مربی از آنها اتظار دارد به صورت مداوم بوده که در ذیل به آن ها به اشاره می شود:

عملکرد رهبر در تیم فوتبال:

اگر این سئوال پرسیده شودکه:" واقعا یک رهبر در تیم فوتبال چه کاری انجام می دهد؟ "

برا ی پاسخ این سئوال  چند ین جواب  پیدا خواهد شد. هر چند که یکی از راه هایی که می توان به تعریف مشخصی برا ی رهبر رسید این است که آنچه که از رهبر در فوتبال نیاز داریم را  مورد  ارزیابی قرار دهیم. به طور خلاصه می توان گفت که  یک رهبر در تیم فوتبال  می تواند به"  هدف – هدایت و انگیزش "  یک تیم کمک کند.با در نظر گرفتن این سه رکن-  مشخص کرن رهبران درتیم نیاز به درک دقیقی از مفاهیم مذکور دارد.

 هدف:

 یک رهبر در یک تیم فوتبال با فراهم کردن دلایل منطقی برای بازیکنان تیم هدف گذاری می کند. به عنوان مثال می تواند به بازیکنان بگویدکه "ما نیاز به دفاع بهتر داریم " یا مثلا به بال راست تیم بگوید که" کمتر  مغلوب حریف شو "و ... . 

هدایت: 

یازیکنان یک تیم نیاز به هدایت و دستورالعمل دارند که یک رهبر در تیم می تواند به اجرای صحیح آن ها کمک کند.به عنوان مثال تاکتیک های موثر و کار آمدی را به بازیکنان پیشنهاد می کند که باعث پشتیبانی بیشتر از بال راست  می شود. 

انگیزش :

 رهبران کارآمد به خوبی متوجه هستند که با استفاده ازانگیزه ذاتی وانگیزه برونی هم تیمی هایشان می توان باعث القای موفقیت شد. 

انگیزه ذاتی (درونی):

 انگیزشی است که توسط احساساتی به وجود  می آید که از درون فرد نشأت می گیرد. به عنوان مثال : فردی که دوست دارد احساس هدفمندی در زندگی داشته باشد.ویا علاقه برای رقابت و چالش ها و ...

 انگیزه برونی:

انگیزه ای است که توسط احساساتی که از بیرون نشأت می گیرد به وجود می آیند  مانند انگیزه های مالی.

رهبران  باعث  پر رنگ کردن انگیزه های درونی  و برونی  هم تیمی های خود  می شوند. به عنوان نمونه  می توانند در یک سخنرانی کوتاه برای بازیکنان  تداعی کنند که بالا بردن کاپ قهرمانی چه احساسی دارد(انگیزه ذاتی) وتنها یک عملکرد کارآمد و موفق در بازی است که می تواند باعث  قهرمانی آنها در لیگ و ایستادن روی سکوی قهرمانی  باشد.(انگیزه برونی)

 وظایف گوناگون  رهبری:

در رهبران موفق وظایف گوناگون  رهبری به خوبی قابل مشاهده اند.درواقع مربیان نیاز دارند تا مولفه های کیفی مختلفی را تحت نظر گرفته  و برای انتخاب  رهبران  آ ینده یا پرورش رهبران  فعلی  این ارکان رابه عنوان معیار قرار دهند.

 تعهد:

بازیکنان فردی که در خدمت اهداف تیم نبوده  و متعهد به موفقیت تیم نیست را دنباله روی  نمی کنند. از نگاه دیگر  می توان گفت به او اعتماد نمی کنند. برای اینکه بازیکنان تلاش بیشتری را برای پیشرفت تیم و بهبود عملکردشان  انجام دهند و خود را فدای تیمشان کنند باید این احساس را داشته باشند که فرد رهبر حداقل از آن ها بیشتر  متعهد  به تیم است تا بتوانند به توصیه های  رهبر گوش دهند.

  میزان تعهد بازیکنان مختلف بوده  واین تعهد باید در خدمت اهداف موفقیت و قهرمانی تیم باشد به عنوان مثال بازیکینی که روی نیمکت نشسته و هیچ نقشی  در تیم ندارد باید همان میزان تعهدی را داشته باشد که ممکن است بازیکن برتر میدان برای تیم ایفا کند.

مهارت های بر قراری ارتباط:

بدون داشتن  روابط عومی بالا و مهارت بر قراری  ارتباط رهبر یک تیم  نمی تواند تاثیر گذار باشد.  یک رهبر باید به طور شفاف با بازیکنان ارتباط برقرار کرده و حتی اگر بازیکنان متوجه منظور او نشوند به آن ها  نیز فرصت

 گفتگو ی دو طرفه را بدهد.  یکی از روش های آزمایش کردن مهارت های رهبر  این است که از آن ها خواسته شود که پیام ها و دستورات  مختلف را به  دیگران برسانند. مثلا  مربی می تواند  دستورات  تاکتیکی برای یادآوری به بازیکنان را به رهبر ابلاغ کرده و سپس از دیگر بازیکنان نظر شان را راجع به میزان دریافت این پیام ها جویا شود.

 در واقع  برای شناسایی یک رهبر کارآمد و مستعد مربی نیاز به زمان و فرصت  های های مختلفی دارد تا با نظارت دقیق رهبر شایسته را انتخاب کند. در کنار نظارت مستقیم  و گاها نا محسوس مربی در مکالمات کوتاه می تواند به این نوع بازیکنان  پیشنهاداتی را برای بهتر عمل کردن و توسعه مهارتهایشان بدهد که این خود باعث افزایش اعتماد به نفس آن ها می شود.

ابتکار عمل :

 تمایل به عملکرد(فردی – تیمی) بهتر و موثرتر برای یک رهبر ضروری است. رهبران واقعی بدون اینکه کسی یا فردی به  آن ها بگوید  دست به ابتکار عمل می زنند. به عنوان مثال بازیکنی که از مربی درخواست تمرینات بیشتری می کند  یا ایده هایی را بیان می کند تا  باعث پیشرفت تیم شود ابتکار عمل خود را در حال نشان دادن است. مربی می تواند با خلق موقعیت های متفاوت برای بازیکنان ایجاد فرصت های گوناگون موقعیت   ابتکار عمل را برای رهبر  ایجاد کند. به عنوان مثال مربی می تواند  از آن ها درخواست کند که به این  نکته  فکر کنند که در بازی بعدی چگونه بهتر عمل کنند؟ با نظارت دقیق می توان متوجه شد که کدام بازیکن ایده اش را با مربی در میان  می گذارد؟

خوب گوش دادن: 

 اگر فردی می خواهد تیمی را به خوبی رهبری کند باید شنونده خوبی باشد.اگر بازیکنان احساس کنند که رهبر تیم به حرف های آن ها گوش می دهد و درددل آن ها را  درک می کند – پذیرش رهبر از طرف تیم بسیار راحت تر خواهد بود.

البته این به این معنی نیست که رهبر تیم باید تمام عقاید شخصی بازیکنان را قبول کند. تنها لازم است که در هر شرایطی  یک شنونده  با دقت باشد  وایده های مفید و موثر را پرورش و توسعه دهد.

او باید با این طرز تفکر به میدان وارد شود که " هر بازیکن دارای خصوصیات فردی است و  سهم و قابلیت معینی در موفقیت تیم دارد " و به حرف های آن ها بایدگوش داد.

دیدگاه مثبت:

رهبران موثر باید قابلیت پیدا کردن نقاط مثبت دیگر بازیکنان  را داشته باشند. همیشه بازیکنانی که دچار اشتباه می شوند و یا فرصت هایی را از دست می دهند در کانون اعتراض وانتقاد هستند.  معمولا هنگامی که بازیکنان  فرصت گل زنی را از دست می دهند و یا هنکام یار گیری تمرکزشان را از دست می دهند رهبر تیم وارد عمل شده و  به جای اینکه از اشتباهات  آن ها انتقاد کند از آن ها به عنوان فرصت های یادگیری استفاده کرده و به هم تیمی خود آموزش می دهند که چه طور در شرایط مشابه آینده می تواند مانع تکرار اشتباه شوند.

مربی می توا ند رهبر تیم را  تشویق کند که در مواقعی که بازیکنان اشتباه می کنند با رویکرد مثبتی با آن ها برخورد کرده و  نحوه صحیح عملکرد را از طریق انتقاد  به آن ها آموزش دهد.به عنوان مثال :

بلا فاصله پس از اشتباه بازیکن او را تحسین کرده و مانع برخورد تندی نیز از طرف دیگران شود و از تلاش هم تیمی خود قدر دانی می کنند ولی بعدا می تواند از شبیه به چنین جملاتی استفاده کند(خطاب به بازیکنی که مرتکب اشتباه شده است):

" من فکر کنم اگر ما  اینجا این کار را انجام دهیم می توانیم این مشکل را حل کنیم". و مجددا همراه با تشویق باشد مثلا:

 " تو واقعا در این قسمت خوب عمل کردی " و یا " تو بازیکن  زحمت کشی هستی " من مطمئنم که  این کار از تو بر می آید."

 و همانگونه که پیش تر ذکر شد هم رهبر و هم بازیکنان و هم مربیان برای رسیدن به اهداف خود نیاز به زمان دارند. 

مسئولیت پذیری:

 رهبر یک تیم باید همیشه آمادگی پذیرش مسئولیت های مختلف را برای امور و تصمیم گیری ها در تیم داشته باشد. شروع آن می تواند پذیرش مسئولیت های شخصی باشد که در ذات فردی  یک رهبر وجود دارند و نقطه آغاز شناسایی رهبر تیم اجرای دقیق مسئولیت هایی است که به او سپرده می شود.

برای ارزیابی  رهبر باید توجه داشت  اگر بازی خارج از شکل طبیعی و انتظار پیش رفت آیا او خود و بازیکنان  را مسئول  حل مشکل می داند یا نه؟

آیا فقط در مواقعی که همه چیز خوب پیش می رود مسئولیت پذیر است؟

آمادگی یادگیری:

 یک رهبر موفق همیشه ادعای دانستن همه چیز را نکرده و  طوری رفتار نمی کند که انگار از همه چیز آگاه است.  بلکه همیشه به دنبال افزایش آگاهی های خود  بوده و فعالانه ازفرصت های ایجاد شده برای یاد گیری بهره می برد .

بهترین روش برای نظارت بر عامل یادگیری مشاهده اشتباهات آن ها و  ارزیابی آن ها پس از آموزش و انتقاد ازآن اشتباهات می باشد. آیا واقعا از اطلاعات به صورت کاربردی استفاده می کنند؟ 

 آیا نسبت به آموزش ها نگرشی منفی دارند؟ بعضی از بازیکنان  پس از یادآوری  اشتباهات سریعا  واکنش نشان داده  ولی بعضی دیگر منتظر توصیه و راهنمایی می شوند و  حتی از دیگر بازیکنان  هم نکاتی را یاد می گیرند و این به این دلیل است که به پیشرفت خود و تیم شان فکر می کنند.

آینده نگری:

 رهبران موفق همواره نسبت به آینده امیدوار بوده و برای آن برنامه دارند. اهداف دراز مدت و کوتاه مدتی که می توانند باعث القای این افکار به هم تیمی هایشان شوند. و این آینده نگری با انجام تغییراتی شروع می شود که  می تواند به راحتی به تمام اعضای یک تیم منتقل شود.

فعالیت های توسعه رهبری برای مربی فوتبال

 در این قسمت فعالیت های مختلفی را ارزیابی می کنیم که مربیان می توانند به عنوان  الگو برای شناسایی رهبر و یا پیشرفت آن رهبران موجود استفاده کنند. با درک مفاهیم مذکور چگونگی تصمیم گیری برای رهبر در مواقع حساس از نکات مهم به شمار می رود.

برنامه ریزی ها و استراتژی های خارج از زمین:

از یک رهبر بالقوه می توان انتظار داشت که در موارد متنوعی از جمله  تمرینات تیم و یا زمان تمرین در طول هفته و یا موارد مشابه دیگر اظهار نظر کند که مربی  می تواند پیرامون این مطالب از او سئوال بپرسد.

 تصمیم گیری های درون زمین: 

رهبر مورد نظر را انتخاب کرده و از او بخواهید تا در مواقع حساس و مهم  تصمیم گیری کند. مثلا بدون هیچ پیش زمینه ای می توانیداز او بپرسید چه بازیکنی می تواند جایگزین مناسبی برای فلان بازیکن مصدوم (مصذوم احتمالی ) باشد؟ 

 غیبت کردن تعمدی مربی:

مربی می تواند یک روز کامل را به صورت تعمدی از تمرین غیبت کند و اختیار تیم را به رهبر تیم دهد تا علاوه بر تثبیت جایگاه خود  یک فرصت مناسب برای ارزیابی و استعداد یابی رهبر ایجاد شود.

ایجاد گروه های حل مشکل:

 با ایجاد فرضیاتی در  شرایط گوناگون و تقسیم کردن بازیکنان به گروه های کوچک کاری می توان نظر بازیکنان را راجع به شرایط مختلف جویا شد و یا  حتی می توان برای هر گروه یک رهبر انتخاب نمود . مربی می تواند ارزیابی کند که کدام گروه رهبر موفق تری دارد؟ رفتار آنها با بازیکنان چگونه است؟

حتی برای حل مشکلات تاکتیکی می توان نظر آنها را پرسید و حتی می توان موانعی را که  مانع اجرای ایده های مربی هستند را شناسایی کرد.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: